مهرسا السادات مهرسا السادات ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

مهرسا کوچولو

10 ماهگی

دیروز 29 تیر ماه بود و نه ماهگی مهرسا خانم به پایان رسید و مهرسا وارد 10 ماهگی شد .امروز خیلی خدا بهش رحم کرد میخواست بلند بشه که یک دفعه پاش پیچ خورد و افتاد زمین و کلی گریه کرد   اول فکر کردم شکسته چون ورم کرد و کبود شد ولی بعد از 5 دقیقه خوب شد (خدارا شکر).این هم کاری که مهرسا خانم گل تو 10 ماهگیش داشت میداد دستمون . دختر ناناز مامان و بابا 10 ماهگیت مبارک ...
30 تير 1390

مهرسای حسود

امروز ٩٠/٤/٣٠ -١٠ روزه که بابا مهدی (بابای بابا رضا ) قلبشو عمل کرده و ما همش درگیر بیمارستان و خونه و این کارا بودیم خلاصه این قدر سرمون به بابا مهدی گرم بود که اصلا فرصت نکردیم به وبلاگ مهرسا خانم سر بزنیم .تو این مدت اتفاقات جالبی افتاد یکی از اونا که خیلی تو فامیل سر و صدا کرده و سوژه شده اینه که :یک شب خونه بابا مهدی بودیم که عمو علی و زن عمو بهاره و بهسا کوچولو (دختر عموی مهرسا) که همش ٣ ماه از مهرسا کوچیکتره اومدن خونه بابا مهدی بابا رضا یدفعه ذوق زده شد و بهسا را بغل کرد که مهرسا خانم کلی بازی در آورد و حسابی حسودی کرد و بابا رضا از ترسش بهسا کوچولو را داد به من (مامان مهرسا)باز هم مهرسا خانم حسودی کرد و حسابی با اه اه گفتناش ما را د...
30 تير 1390

مهرسای خطر ناک

این روزا مهرسا خیلی خطرناک شده همش میخواد بلند شه و برای همین هم تا ازش غافل میشم دستشو میگره به یک جایی و  بلند میشه حالا این جا ممکن گوشه دیوار باشه .میز شیشه ای وسط سالن باشه و...همشون هم خطرناک .دیگه دلم میخواد تمام وسایلمو جمع کنم از هرچی مبل و تلویزیون و میزه خسته شدم .این کله مهرسا خانم هم ضد ضربه شده تا الان 600 دفعه خورده به پایه مبل 10 دفعه خورده زمین و ...این قدیمیا یه چیزی میدونستن میگفتن :تا گوساله گاو شود دل مادرش آب شود حالا حکایت منه کم مونده بشینم از دست مهرسا گریه کنم . ولی واقعا اگر خود خدا مواظب این نی نی ها نباشه معلوم نیست چه بلایی سرشون میاد .انشاالله همه نی نی ها همیشه سالم باشن ...
15 تير 1390

سلامی دوباره

از همه دوستای خوبم که جویای حال من و مهرسا بودن ممنونم .یک مدتی بود که کامپیوتر ما خراب شده بود و دسترسی به کامپیوتر نداشتیم به همین دلیل وبلاگ مهرسا جون آپ نشد ولی انشاآلله از این به بعد دوباره براش مینویسم .   ...
15 تير 1390
1